خواننده محبوبی که آرزو کرد بعد از شهادت پیکرش در بیابان رها شود+ فیلم و عکس
تاریخ انتشار: ۲۷ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۷۸۴۰۰۲
یمنیها لقب «حنجره طلایی» انقلاب یمن را به شهید «لطف محمد الحقوم» داده بودند، کسی که صدایش وحدت بخش صفوف ملت یمن و حماسه آفرین جبهه های مبارزه با متجاوزان و اشغالگران علیه این کشور بود.
سرویس جهان مشرق - او را به «حنجره طلایی» انقلاب یمن می نامند که هرگاه با آهنگ های انقلابی و حماسی اش شروع به خواندن می کرد، پایه های رژیم های مستبد و دیکتاتور عربی را به لرزه در می آورد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او آهنگساز و خواننده مشهورترین سرود انقلابی یمن است که با بیت «آنها را به مبارزه طلبید و کذب ادعاهایشان را برملا کرد .. چون ملتی شکست ناپذیری که ایستادگی ات قدرتمندترین آنها را به لرزه درآود» شروع می شود.
او قهرمانی است که الهام بخش مردم یمن بود و به آنها یاد داد، اگر حق با شماست، چگونه قدرت های جهانی را به مبارزه بطلبند و چگونه زیر بار زندگی ذلت بار نروند. مشهورترین آهنگ انقلابی وی به نام «نمی هراسیم نمی هراسیم» برگرفته از این اعتقاد و باور شهید است که در میان یمنی ها شهرت بسیاری دارد.
کسی که به توئیت «به خدا که چون کوه به لرزه درآوردن من سخت است» معروف است و ایمان و تقوایش در این دنیا و تلاش برای شهادت را ثابت کرد.
او نماد ایستادگی و به مبارزه طلبیدن دشمنان است، کسی که آهنگ های انقلابی و سرودهای حماسی اش شوری بزرگ در دل یمنی ها به پا می کند و آتش ایستادگی و مقاومت را خرمن جوانان یمن شعله ور می سازد و عزم آنها در مبارزه و رویارویی با قدرت های اشغالگر و هم پیمانان مزدورشان را دو چندان می کند.
او کسی است که هیچ گاه به رشادت هایش مباهات نکرد و هرگز شجاعت و جوانمردی اش را به حربه ای برای فخر فروشی به هم وطنانش نکرد. به همین دلیل یمنی ها او را با صدایش می شناسند و به وی عشق می ورزند.
اما همین که وی را شناختند، علاوه بر عشق به صدایش، شیفته و سرگشته شخصیت، اخلاق و روح بزرگ اش شدند.
او کسی جز «لطف محمد الحقوم» نیست که از اولین ساعات شروع تجاوز سعودی – آمریکایی علیه یمن، صدایش همواره وحدت بخش صفوف یمنی ها در برابر دشمنان یمن بوده است.
کسی که خیلی زود خط مشی جهادی اش در میدان های مبارزه با اشغالگران و متجاوزان به نماد دفاع از انقلاب و ارزش ها و وطن و الگوی هزاران جوان یمنی در جهاد و مبارزه با متجاوزان تبدیل شد.
شهید لطف الحقوم هنوز وارد سومین دهه زندگی خود نشده بود که به فیض شهادت رسید. وی که از استان «صعده» سربر آورده بود، خیلی زود، در حالی که بیش از ۱۵ سال نداشت، به جنبش انصار الله ملحق شد.
در آن زمان انصار الله درگیر جنگ دوم با رژیم سعودی بود و «لطف الحقوم» مملو از انرژی و شور و حال نوجوانی پشت جبهه از هیچ کمکی به رزمندگان دریغ نمی کرد.
بعدها که سنش بالاتر رفت، هرگاه انصار الله به نیروهایش فراخوان می داد، الحقوم همواره در صف اول رزمندگان بود. از ابتدا آرزوی شهادت داشت. در آخرین دیداری که ۳ هفته پیش از شهادت با مادرش داشت، از وی ملتمسانه خواسته اگر او را دوست دارد، برای شهادتش دعا کند.
همسر شهید الحقوم با بیان اینکه حدود ۱۰ سال قبل با وی ازدواج کرده بود، می گوید: طی ۱۰ سال زندگی مشترک به یاد ندارم، وی سخنی بر زبان آورده باشند که از آن رنجیده خاطر شوم.
رفتار قرآنی و خصایل اسلامی که از آنها بهره می برد، خیلی زود وی را به یکی از مردمی ترین شخصیت های یمنی مبدل کرده بود. در آخرین دیداری که با هم داشتیم، از من خواسته بود، «زینبی» باشم.
در پایان نیز از من درخواست کرده بود که برای شهادتش دعا کنم .. از آرزویش گفته بود، اینکه دوست دارد به جمع سه برادرم و عمویم که به افتحار شهادت نائل شده بودند، ملحق شود.
همسر شهید الحقوم می افزاید: همواره سعی می کرد، مساوات را بین اطرافیان خود مراعات کند، به حدی که تمایزی بین پسران و برادران خود نمی گذاشت و همه را به یک اندازه دوست داشت.
درباره وصیت این شهید، همسرش می گوید: همیشه به ما وصیت می کرد، اگر به شهادت رسیدم، برایم گریه نکنید. بدنم را در بیابان رها کنید تا همواره مصایب روا داشته بر حضرت «زینب» (س) در صحرای کربلا را به خاطر داشته باشید.
همسر شهید الحقوم نقل می کند که طی جنگ صعده با یکدیگر ازدواج کردیم، چند روز بعد از ازدواج به جبهه های جهاد و مبارزه ملحق شد، چون همواره به وطن احساس دین می کرد.
«جهاد» اولویت زندگی اش بود و در بین انواع جهاد به برای «جهاد اکبر» اهمیت بسیاری قائل بود و همواره ما را به آن توصیه می کرد. همواره در صف اول مجاهدین در جبهه ها حضور داشت.
همسر این شهید روایت می کند که یک بار «سید عبد الملک الحوثی»، رهبر جنبش انصار الله طی نامه ای از وی خواسته بود، از رفتن به فلان جبهه امتناع کند و در خانه بماند.
مرورگر شما از ویدئو پشتیبانی نمیکند.فایل آنرا از اینجا دانلود کنید: video/mp4
شهید الحقوم با ادب هرچه تمام تر از دستور اطاعت کرد، اما چون خانه نشینی اش به درازا کشید، پس از تنظیم و آهنگسازی، سرود انقلابی «شهادت برایم افتخار و مرگ هدف است» را خواند. بعد از پخش شدن این سرود سید عبد الملک مجاب شد و اجازه داد، مجددا در جبهه های جهاد و مبارزه حضور یابند.
«عمار المفضل»، یکی از دوستان شهید الحقوم نقل می کند، یکی از مهمترین ویژگی های شخصیتی شهید که هر کسی را جذب خود می کرد، راهنمایی های برادرانه و پدرانه وی بود.
«تواضع» و «فروتنی» از دیگر خصایل نیک اخلاقی این شهید بود. وی فروتنی را لازمه شخصیت یک انسان مومن مسلمان می دانست و در طول زندگی کوتاه اما پر بارش همواره به این خصوصیت مزین بود، خود را «سرباز خدا» می دانست و همواره از خدا طلب می کرد، وی را شایسته و در خور چنین مقامی ببیند.
مرورگر شما از ویدئو پشتیبانی نمیکند.فایل آنرا از اینجا دانلود کنید: video/mp4
در پاسخ برخی افراد که به حضور مداومش در جبهه های نبرد اعتراض می کردند، می گفت: «من به دنیا نیامده ام که میکروفون را به دست گیرم و سرودهای حماسی و آهنگ های انقلابی بخوانم، من زاده شده ام تا به جنگ دشمنان اسلام و خدا بروم .. به همین دلیل در خانه به انتظار دشمن نمی نشینم تا درب خانه ام را بزند و در خانه و رختخواب بمیرم».
به همین دلیل علی رغم ۵ بار مجروح شدن در جبهه های کتاف دماج، جبل الرمیح و منطقه القطعة، هر بار پس از بهبودی مصمم تر از قبل راهی جبهه های مبارزه شد و به خاطر همین عزم و اراده بود که چند بار در معرض ترور قرار گرفت که تماما ناموفق بودند.
اگرچه باور داریم، شهیدان همواره یاد و خاطره ها زنده هستند و راه آنها تا ابد ادامه دارد، با این حال هستند، شهیدانی همچون شهید لطف الحقوم که اثر و نشانی پر رنگ تر از خود برجا گذاشته و حضور آنها همیشه در کنار مردم احساس می شود.
«حمود الاهنومی»، مدرس دانشگاه و پژوهشگر یمنی بر این باور است، شهادت لطف الحقوم اگرچه دل مردم یمن را به آتش کشید، اما این شهید با آنچه از خود برجای گذاشته، همواره در کنار این مردم زنده است.
این پژوهشگر یمنی با اشاره به آهنگ ها و سرودهای انقلابی که شهید لطف الحقوم اجرا کرده ، یاد آور می شود: «مهمترین ویژگی این آهنگ ها و سرودها این است که تمام طیف ها و گروه های اجتماعی و سنی جامعه یمن از جمله کودکان و نوجوانان را مورد خطاب قرار می دهد و با صدایی دلنشین فرهنگ جهاد و شهادت را در دل و جان نسل های آینده یمنی نشر می دهد و آن را احیا می کند و این نهایت ماندگاری یک انسان و پیوستن وی به ابدیت است، چه رسد به اینکه به افتخار شهادت فی سبیل الله نیز نائل شده باشد».
الاهنومی در اثبات این گفته خود به صدها هزار کودک و نوجوان یمنی استناد می جوید که آهنگ های حماسی و سرودهای انقلابی این شهید را در هر مناسبتی باز خوانی و شبانه رو آنها را با خود زمزمه می کنند.
لطف الحقوم ملقب به «حنجره طلایی» انقلاب یمن روز چهاردهم فوریه سال ۲۰۱۶ میلادی طی نبردهای جاری با اشغالگران سعودی در جبهه مأرب، محور «جبل هیلان» به فیض شهادت رسید.
ارسال به تلگراممنبع: مشرق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۷۸۴۰۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شهید مقصودی معلمی دلسوز و وظیفه شناس بودند
محسن صیفی کار در گفتگو با خبرنگار مهر، گفت: شهید مقصودی پس از فارغ التحصیلی از این دانشگاه به مدت سه سال در دبیرستانهای همدان به تدریس درس ریاضی پرداخت، او یک سال آخر خدمت را در سمت معاون آموزش و پرورش استان همدان مشغول بود، در سال ۱۳۴۷ ازدواج کرد و حاصل این ازدواج دو دختر و یک پسر است.
وی با اشاره به اینکه شهید مقصودی از معلمان و مدیران برجسته در آموزش و پرورش استان همدان در دهه ۶۰ بودند افزود: بعد از سال ۶۰ مدیر کل آموزش و پرورش همدان دکتر سید کاظم اکرمی که یک دوره هم وزیر آموزش و پرورش بودند، شهید مقصودی را به عنوان معاون آموزشی خود انتخاب میکنند که بسیار انتخاب شایسته ای بوده است.
وی با بیان اینکه شهید مقصودی دبیر ریاضی در مدارس اطراف همدان و بعد هم در دبیرستان این سینا بودند اظهار کرد: ایشان بعد از اینکه مسؤلیت معاونت آموزش و پرورش استان همدان را میگیرند منشأ بعضی از تحولات خیلی خوب و مؤثر در همان زمان در آموزش و پرورش همدان بودند.
وی با اشاره به اینکه در آذرماه سال ۶۰ آقای مقصودی را در محلهی آقا جانی بیگ تقریباً همان نزدیک مسجد و سقاخانه آقا جانی بیگ توسط موتور سوارها داخل ماشین شخصی همراه با معاون خود که به سمت اداره آموزش و پرورش در حرکت بودند به رگبار بستند و شهادت میرسانند افزود: تا مدتها پرونده ایشان مفتوح بوده وتا این اواخر هم تصور بر این بود که سازمان مجاهدین خلق ایشان را به شهادت رساندند چون خودشان گفته بودند که ما این کار را انجام دادیم.
وی افزود: با توجه به پژوهشی که بنده در سال ۱۴۰۱ انجام دادم یک پژوهش مفصل دوساله ای که به نگارش هم در آمده با اسناد به روزی که از مجموعههای امنیتیها جمع آوری کرده بودند، موفق به نوشتن کتابی با نام " جشن تولد در بازداشتگاه "شدم البته یک رمان سیاسی تاریخی که مستندات آن بر ا ساس مطالعه زیاد، ابعاد قضیه و اسناد را بررسی کردیم و مشخص شد که ضارب آقای مقصودی در همدان گروه فرقان بوده است.
صیفی کار با بیان اینکه در سال ۵۷ ،۵۸ یک گروهکی تشکیل شد به نام گروهک فرقان که رئیس آن اکبر گودرزی یک بچه طلبهای که افکار انتقادی و تفکرات دوگانهای داشت افزود: این گروهک، شهید قرنی, شهید مطهری، شهید مفتح، آیت الله خامنه ای را ترور کردند، همه فکر میکنند شهید مطهری را منافقین ترور کردند در صورتی که آنها را گروهکهای فرقان به شهادت رساندند و یک ضربه سنگینی به اسلام زده شد.
وی تصریح کرد: افراد این گروهک را دستگیر و اعدام کردند ولی ته ماندههای اینها هنوز بودند و آمدند یک گروه هواداران فرقان در تبریز و همدان تشکیل دادند، این گروهک در همدان اولین گزینه یعنی شهید مقصودی را ترور و به شهادت رساندند.
وی با بیان اینکه ایشان اخلاق را سرلوحه زندگی خود داشت افزود: شهید مقصودی شخصیتی انقلابی، انسانی ساده، سیاست دان و سیاست مدار، شخصیتی که اصلاً جایگاه سیاسی نداشته و بسیار معلم متدین و اهل فکر و برنامه بودند وایشان میخواستند آموزش و پرورش را در استان همدان متحول کنند و خیلی تأثیر گذار بوده است.
وی با اشاره به اینکه سالهای سال این پرونده مغفول مانده بود و معلوم نبود که ایشان را چه کسانی ترور کرده بودند افزود: با این کتاب که البته هنوز رونمایی نشده، آقای مقصودی را آنها ترور و به شهادت رساندند و یک ضایعهای برای استان همدان بود.
وی در ادامه به شخصیت شهید مقصودی اشاره کرد و افزود: ایشان یک انسان وظیفه شناس، متعهد، منظم، انقلابی، دوستدار امام، دانشور و دانش دوست و در رشته خود متخصص و باسواد، خیلی دلسوز و همراه و در خانواده هم همسری مهربان و پدری وظیفه شناس بودند.
این پژوهشگر همدانی گفت: شهید مقصودی و خانوادهاش از سوی منافقین با تماسهای مکرر، به مرگ تهدید میشدند ،۲ الی ۳ بار داخل منزلشان نارنجکهای دست ساز انداخته بودند، تا این حد آقای مقصودی یک چهره ارزشمند و درجه یک در همدان بودند که در صدد آسیب به ایشان بودند، در آخر ایشان را به شهادت رساندند.
وی با اشاره به اینکه وصیت نامه ایشان یک وصیت نامه عجیب بوده و بزرگی این مرد را در همان وصیت نامه کوتاهش میتوان دید بیان کرد: ایشان خودشان پیش بینی میکنند و میگویند که من را منافقین ترور و شهید خواهند کرد، این یعنی پیش بینی شهید مقصودی از آینده خود را داشته و به فیض شهادت نائل میشود ولی ایشان همچنان شهید گمنامی در همدان است.
وی با بیان اینکه در رابطه با شهید مقصودی در همدان یک کار پژوهشی و بایسته در مورد ایشان انجام نشده است افزود: امیدوارم این کتاب یک مقداری ایشان را معرفی کند، در آن کتاب بنده خواستم ابعاد سیاسی و موضوع گروهکهای سیاسی را که در همدان بودند همچون گروه هکهای فرقان و حدید که در همدان با هم ارتباط داشتند و در یک برنامهای ایشان را به شهادت رساندند داشته باشیم.
وی تصریح کرد: در دههی ۶۰ گروه فرقان و حدید متفاوت بودند ولی نتیجه کارشان یکی بود اینها میخواستند به جمهوری اسلامی ضربه بزنند ویکی از ضربههای آنها حذف فیزیکی شخصیتها بود که در سال ۵۹ تا ۶۰ یک موج عظیمی از ترور در کشور راه افتاد، آنها نخست وزیر، رئیس جمهور، رئیس قوه قضائیه را به شهادت رساندند در واقع هدف آنها ارکان نظام جمهوری اسلامی بود.
صیفی کار ادامه داد: سازمان منافقین خلق هر کسی را که شکل و شمایل حزب الهی داشتند، یا بعضیها را به خاطر اینکه عکس امام را زده بودند در مغازههایشان یا ریش داشتند و در نماز جمعه شرکت میکردند ترور میکردند در واقع شهید مقصودی یکی از این شخصیتها بود و یک شخصیت تأثیر گذار در همدان و در آموزش و پرورش بودند.
وی افزود: این گروهها ریشه اصلی، معنوی و فکری همان التقاطی که عرض کردم را نتوانستند تفکیک کنند آنها یک اعتقاد خوارجی داشتند و آدمهای جاهل و مؤمنین متمسک جاهل و احمق یعنی آدمهایی که نمیتوانستند تشخیص درستی از واقعیتها و حقایق بدهند، هواخواهی، دنیا طلبی و سهم خواهی اینها بر اساس خواستههایی که میخواستند ولی به آن نرسیدند، بر اساس همان عقدههای روانی که داشتند آمدند و تعدادی را ترور کردند، در استان همدان قرعه به نام شهید مقصودی افتاد و سه نفر را در همدان ترور و به شهادت رساندند، مهره اصلی که با هدف و برنامه بود شهید مقصودی بودند چون شخصیت ایشان یک شخصیت تأثیر گذار در استان همدان بود.
کد خبر 6097596